پدرش با آرزوی او که پیوستن به صومعه بود مخالفت کرد و تنها به او اجازه
داد تا زندگی نیمه راهبانه و نیمه بازنشستهای داشته باشد تا بتواند از
هیاهوی جامعه به دور باشد و به آموختن ریاضی بپردازد. در طول این دوره
ماریا معادلات دیفرانسیل و انتگرال را آموخت، پدرش، پیترو انیزی نیز در این
دوران دو بار دیگر پس از مرگ مادر ماریا ازدواج کرد. ۲۱ بچه در خانوادهٔ
آنها به دنیا آمد که ماریا بزرگترین آنها بود و باید علاوه بر مطالعات
خودش مسئولیت آموزش به کوچکترها را نیز بر دوش میکشید و این چنین شد که او
از آرزویش که رهبانیت بود دور شد. او در میان هم ردیفان فیلسوفش به فردی
بسیار زیبا با خانوادهای از میان ثروتمندان میلان شناخته میشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر