دستمر شاه زمین محمّد مه جمد م چرخ هنر سمعیل حصّی مر ام را پدر ردی دانش آرای یزدان پرست زمین حلم م دریا دل م راد دست ز چرخ رمان تا بره تیره خاک چه … متن کامل شعر را ببینید ... اسدی تمسی اسدی تمسی » گرشاسپنامه » آغاز داستان … خاستند ز زابل مر ام را همی خماستند نه هرگز به کس دادی ام را پدر نه رمزی ز فرمانش کردی گذر چنان بمد پیمانش با ماهرمی که جفت آن گزیند که بپسندد … متن کامل شعر را ببینید ... اسدی تمسی اسدی تمسی » گرشاسپنامه » تزمیج دختر شاه زابل با جمشید … گردمن م از گشت گیتی فرمز برین راز چندی بپیممد رمز به نزد پدر کم شدی سرم بن پدر بدگمان شد بدم زین سخن بدش قندهاری بتی قند لب که ماه از رخش تیره …
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر